سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مستحق این کار نبود..!! - درد دلت رو به من بگو؟


ساعت 5:0 عصر سه شنبه 85/8/9

الهی! این آدم نماها که از خوردن گوشت بره گوسفند تا بدین اندازه درنده اند ‍اگر گوشت گرگ و پلنگ را بر آنان حلال می فرمودی چه می شدند؟!

یه مثل معروفی هست که بی ربط به این قضیه نیست که می خوام براتون تعریف کنم ،

تو مزن بهر کسی      اول خودت بعدا کسی

یکی از آشنایان که من از نزدیک ایشون رو می شناسم به دلایل زیادی(مشکلات مالی و بدهی وماندن در قم ) مجبور شد که در جایی به سفارش دوستان مشغول به کار شود .و قرار بر این شد که یکی از دوستان در این زمینه با مسئو لین صحبت بکند ، ولی از بخت بد ایشان ، در انجا کسی کار می کرد که دچار توهم شده بود و احساس می کرد که هر کس بخواهد در آن مکان کار کند به ضررش تمام می شود و جای او رو تنگ خواهد کرد پس تلاش می کرد تا حتی المکان از ورود افرادی که به ضررش تمام می شود جلوگیری کند که از شانس کج این بنده خدا قرعه به اسم ایشان در آمد .من همانطور که برای شما ذکر کردم این بنده خدا مجبور بود که کار کند چه آنجا چه هر جای دیگری و مطمئناً اگر در انجا هم استخدام می شد هیچ ضرری برای ان اقا نداشت ......خوب آخر قضیه این طور تمام شد ، که ان بی خبر از خدا با بستن تهمت وبهانه های واهی مانع از استخدام ان بنده خدا شد ..... آیا این سزاوار است ؟؟؟؟!!

الهی،گاهی در انواع مخلوقات گوناگون تو ماتم و گاهی در افراد لو نالون انها ، بیش ازهمه در اطوار جور واجور خودم((رب زدنی فیک تحیراً))

شما قضاوت کنید و نظر بدین.......منتظرم


¤ نویسنده: سایه

نوشته های دیگران ( )

درد دلهای دوستان

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
4

:: کل بازدیدها ::
81658

:: درباره من ::

مستحق این کار نبود..!! - درد دلت رو به من بگو؟

سایه
الهی! راز دل نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر

:: لینک به وبلاگ ::

مستحق این کار نبود..!! - درد دلت رو به من بگو؟

:: اوقات شرعی ::

:: لینک دوستان من::

سلیم سالم

:: لوگوی دوستان من::







:: خبرنامه وبلاگ ::

 

:: آرشیو ::

دل نامه
درددلهای دوستان
دانستنیها
پاییز 1385

:: موسیقی ::