سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حرمت شکنی !!!؟؟؟ - درد دلت رو به من بگو؟


ساعت 10:59 عصر شنبه 85/7/29

شب بیست و سوم رمضان، مصادف با شب قدر؛ شبی که پهلو از بستر برمی داریم و با پروردگار خود به راز و نیاز می پردازیم.

هوای بسیار مطبوعی بود که دل هر عاشقی را به معشوق خود نزدیک تر می کرد. من و بهترین همراه زندگیم راهی سرزمین متبرکه جمکران شدیم تا مثل هر مسلمانی برای تبرئه از گناهان سالانه مان دست به دامان خداوند متعال شویم.خیلی شلوغ بود، و حال وهوای غریبی داشت که هر کس را وادار می کردتا او هم دراین دعاها و نیایش ها سهمی داشته باشد.

ما در نزدیکی چاه عریضه نشسته بودیم، هر کسی در گوشه ای نشسته و مشغول عبادت بود؛ یکی قرآن می خواند، یکی نماز، دیگری زیارت عاشورا و ...اما متاسفانه بودند کسانی که انگار منتظر چنین شبی بودند، تا جایی برای نجواهای عاشقانه  خود پیدا کنند.

بله حقیقت دارد !!!؟؟؟

امیدوارم که اینکار مرا فضولی قلمداد نکنید، چون این افراد نهایت قباحت را رسانده بودند و حرمت همه چیز، بخصوص شب قدر و آن مکان مقدس را شکسته بودند و دست در دست هم و یا دست در گردن هم، سرمست و مستانه بودند که هر رهگذری را بیننده خود می کردند. بخدا دلم شکست، حتماً می پرسید چرا ؟   حرمت شکنی !!!

دلم به حالشان می سوخت و پیش خودم می گفتم چرا ما انسانها قدر فرصت های بدست آمده را نمی دانیم، چرا !!!

ساعتی گذشت و هوا خوب بود و برنامه های شب قدر ادامه داشت. که ناگهان طوفان و گردبادی بلند شد که مو بر تن هر زائری سیخ می شد، می گویی گزاف می گویم، بروید و از کسانی که آن شب در جمکران بودند، بپرسید. باد به حدی شدت گرفت، که همه را حیرت زده کرد و باعث شد که هر کسی به طرفی پناه ببرد. ما هم از این قاعده مستثنی نبوده و به گوشه ای پناه بردیم، عده ای رفتند، گروهی تا اواسط قرآن به سر ماندند و رفتند، شاید این هم نوعی امتحان و یا خشم الهی بود، ما ماندیم تا شاید از این امتحان سر بلند بیرون بیاییم. ولی نکته قابل توجه اینکه آن گروه که پاتوق شبانه را در جمکران زده و در حال رد و بدل کردن نجواهای عاشقانه خود بودند در آن طوفان هنوز نشسته بودند و بی خبر از هر حادثه ای . افسوس ...

شما چه قضاوت می کنید ؟ به نظر من آخر حرمت شکنی بود.


¤ نویسنده: سایه

نوشته های دیگران ( )

درد دلهای دوستان

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
13

:: کل بازدیدها ::
81667

:: درباره من ::

حرمت شکنی !!!؟؟؟ - درد دلت رو به من بگو؟

سایه
الهی! راز دل نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر

:: لینک به وبلاگ ::

حرمت شکنی !!!؟؟؟ - درد دلت رو به من بگو؟

:: اوقات شرعی ::

:: لینک دوستان من::

سلیم سالم

:: لوگوی دوستان من::







:: خبرنامه وبلاگ ::

 

:: آرشیو ::

دل نامه
درددلهای دوستان
دانستنیها
پاییز 1385

:: موسیقی ::